هستیهستی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

کوچولویی که همه زندگی ما شد

11 ماهگی خانم خانما

هستی زیبای من باز هم یک ماه دیگه گذشت و تو بزرگتر شدی. باورت میشه یه ماه دیگه تولدته؟ دارم خودمو واسه تولدت اماده میکنم عزیزم ایشالا یه روز خوب و به یاد موندنی بشه گلم. دخترم حالا دیگه کلی حرفه ای میرقصی و دستاتو خیلی خوشکل تکون میدی. هفته پیش هم واسه اولین بار با مامان جون رفتیم پارک و تو خیلی خوشحال بودی و کلی تاب بازی رو دوست داشتی هر اتفاقی که واست میفته مثلا زمین میخوری یا به یه جایی میخوری و دردت میاد منو مقصر میدونی و میری بغل بابایی و میگی مامانننن. فکر کنم اینجوری چغولی میکنی دیگه همه زندگیمون خلاصه شده تو هستی و هرروزمون با شیرین کاریای این دخمل میگذره. بدون همیشه دوستت دارم عزیزم ...
28 بهمن 1392

یک تولد متفاوت

هستی زیبای من امسال قشنگترین تولد رو داشتم. چون زیباترین مخلوق در کنارم بود. واقعا حس زیبایی بود بودن تو در کنارمون. 5شنبه 10 بهمن تولدم برگزار شد.مامان جون و بابا جون و دایی هادی و زن دایی سعیده و خاله جون اومده بودن و همگی زحمت کشیده بودن. شب خوبی بود و دور هم خوش گذشت و مثل همیشه شیرین کاریای دخترم گرم کننده محفل ما بود. ایشالا هر سال روز تولدم در کنار هم باشیم و ما شاهد بزرگ شدن دختر نازم باشیم. اینم دخمل ناز من در تولد مامانش     در ضمن بابا حسام منو با این نوشته روی وایتبرد کلی سورپرایز و هیجان زده کرد   خلاصه ممنون از همههههه که این روز رو واسم زیبا کردن. ...
13 بهمن 1392

10 ماهگی هستی

دختر نازم اول باید بگم ببخشید که پست 10 ماهگیتو دیر میزارم. یه خورده این مدت کار داشتم و تنبلی کردم. خوب اول بریم سراغ کارایی که میکنی: دخترم عاشق رقصیدن و نینای نای کردنه و هر نوع موسیقی که صداش بیاد هستی باهاش میرقصه و دست میزنه. کلی بچم مجلس گرم کنه دالی کردنم دوست داره و میگه "ادی" دیگه به هرجایی که بتونه هم دست میگیره و بلند میشه و راه میره. کلی شیطون شده و میخواد همه جا بره. در ضمن خیلی دوست داره که دستشو بگیریم و تاتی کنه وقتی اب بخواد میگه اااااااااااب و وقتی شیر بخواد میگه اااااااب به به خلاصه که روز به روز داره کارای جدید میکنه ششمین دندونش هم داره در میاد. دوتا بالا و دوتا پایین و یه نیش پایین و جدید...
3 بهمن 1392
1